زمانی که نوجوان بودم. آن زمان که هنوز می شد گاهی اوقات فیلم های سینمایی بعد ظهر جمعه شبکه یک سیما را تماشا کرد. آن زمانی که شروع موسیقی بلید رانر بر روی تفسیر سیاسی هفته یعنی آغازِ پایان خوب جمعه ها و شروع نگرانی های شنبه صبح. فیلیمی دیدم که نام و موضوع کلی فیلم را نمی توانم به یاد بیاورم. فیلم مربوط به سینمای انگلستان بود و داستان یک دهکده انگلیسی را در اوایل قرن بیستم روایت می کرد. در جایی از فیلم قرار بود که یک نماینده از آن دهکده برای جایی انتخاب شود. مطابق معمول تمام این فیلم ها، یک نماینده پول دار و رانت خوار بود (البته نه در این ابعاد که من گفتم) و دیگری یک شخصیت خوب، خوش قلب و البته فقیر بود. آدم های دهکده، مردم بی سوادی بودند که حتی نمی توانستند در هنگام رای گیری اسم نامزدشان را بر روی کاغذ بنویسند و تنها با علامت زدن تعداد حروف اسم نامزد خود بر روی کاغذ نشان می دادند که به چه کسی رای داده اند. در هنگام رای گیری هم تعدادی آدم از هر دو گروه ایستاده بودند و داد می زدند، سه حرفیه به اون سه حرفیه رای بدید، اون یکی ها هم می گفتند نه به اون چهار حرفیه رای بدید.
پ.ن.: نمی دانم چرا در آن زمان این فیلم در ذهن من ماند، ولی سال های زیادی است که می دانم برای چه به یاد دارمش.
پ.ن.: نمی دانم چرا در آن زمان این فیلم در ذهن من ماند، ولی سال های زیادی است که می دانم برای چه به یاد دارمش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر