جمعه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۰

سینمای تنهاها - یادداشت سوم


به همین سادگی - ۱۳۸۶ - ایران


طاهره یک مادر است به همین سادگی. حداقل این بهترین تعریفی است که برایش سراغ دارم. از همان آدم هایی است که خودم با یکیشان زندگی کرده ام. از همان آدم هایی است که معمولاً تنهایییش و کم کم خودش پشت هزاران کار کوچک روزانه گم می شود، فراموش می شود. ولی طاهره یک مادر معمولی نیست، شاید هیچوقت هم نبوده، فقط به ما گفته اند که از یک جایی طاهره خودش و تنهاییش را از پشت آن توده انبوه کار روزانه بیرون کشیده است. شاید از ابتدا هم بیرون بوده ولی چه فرقی می کند، مهم این است که آدم خودش را برای طولانی مدت یادش نرود. می خواست برود تا دیگر مجبور نباشد پنهان شود، گم شود. ولی از آن آدم هایی نبود که با خراب کردن گذشته اش آینده ای بسازد. خواست بماند تا آن چیزی را که هنوز فکر می کرد جایی برای بهتر شدن دارد ترمیم کند، ماند تا آن روند آدم های ضعیفی را که یا می روند یا تسلیم می شوند را از یک جایی بشکند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر