گاهی اوقات چنان باری از غم در داخل یک موسیقی یا یک صحنه مثل نقاشی یا فیلم قرار داده شده که تمام قلبت رو در اختیار می گره. در واقع اندوه فراوانی که در داخل اثر قرار داره به نهانی ترین لایه های غم روحت می رسه و انسان احساس می کنه که دیگه هیچ حجابی میان خودش و اندوهش وجود نداره و با تمام غمش مواجه می شه. در واقع شاید به خاطر اینه که گاهی اوقات نمی شه خیلی چیزها رودید و یا شنیدچون توانایی مواجه شدن با اونها توانایی زیادی می خواد. از طرف دیگر سازنده این اثر چنان زیبایی درداخل اثرش قرار داده که وقتی اندوه داره تمام قلبت رو سوراخ می کنه، وقتی که دیگه چیزی نمونده که که از نظرت پنهان باشه و در واقع همه اندوهت رو یک جا ریختی بیرون و خالی شده، روحت شروع می کنه از شادی که زیبایی اون اثر برات ایجاد کرده لذت بردن و پر شدن. این جوری می شه که اون اثر در داخل ادم ثبت می شه.
البته مثل خیلی از چیزهای دیگر، این لحظات هم هم موضعی هستند یعنی وابسته به موقعیت فردی شخص و لحظاتی که در آن دوره از زمان بر زندگی فرد حاکمند. ولی بعضی از این اثرات هم موقعیت همگانی دارند و همیشه برای انسان صادق هستند. به نظر من این یکی از این نمونه هاست، گوش کنید، صبر کنید و اجازه بدید که موسیقی ذره ذره در درون تون نفوذ کنه.
پ.ن.: موسیقی متن فیلم دشت گریان. ساخته النی کاریندرو
البته مثل خیلی از چیزهای دیگر، این لحظات هم هم موضعی هستند یعنی وابسته به موقعیت فردی شخص و لحظاتی که در آن دوره از زمان بر زندگی فرد حاکمند. ولی بعضی از این اثرات هم موقعیت همگانی دارند و همیشه برای انسان صادق هستند. به نظر من این یکی از این نمونه هاست، گوش کنید، صبر کنید و اجازه بدید که موسیقی ذره ذره در درون تون نفوذ کنه.
پ.ن.: موسیقی متن فیلم دشت گریان. ساخته النی کاریندرو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر