شنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۱

تارکوفسکی به مثابه راه فرار - پنجمین نامه در شنبه قبل از کریسمس

استاکر را یادت هست.
آن راهنمای منطقه ممنوعه که اعتقاد داشت بدون دین نمی شود به جای رسید. او که دو نفر دیگر با خود برده بود تا به آن اتاق دربسته در مرکز منطقه برساند. ولی وقتی که به آنجا رسیدند، استیصال همه وجودشان را گرفت. هیچکدام شان نمی خواست که در را به تنهایی باز کند و همانجا روی زمین نشستند و هیچ نکردند. استیصال است دیگر، بند بند وجود آدم را از هم جدا می کند. استیصال است دیگر یک تنه نمی شود به نبردش رفت.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر