کشور جای بزرگی است، انگار بزرگتر از آن است که بخواهم بگویم فلان جا کشور من است. شهر ولی جای بهتری است. اندازه اش مناسب تر است. آدم می تواند شهر داشته باشد. از همان اول صبح، صبح که نبود البته. همان موقع که احساس کردم می توانم کار کنم، سرم را کردم داخل زندگی فیشرها و گاه و بی گاه در لابلای داستان های زندگی شان به این نکته فکر کردم که این روزها انگار هیچ جا شهر من نیست. فصل دوم سریال هم امروز تمام شد. دفاع هم امروز تاریخ دار شد.
I'm just tired. I'm not really like want-to-go-to-sleep tired. I'm just sort of like sick and tired of everything. All the lies we're fed. The bullshit we're supposed to care about, how everybody is so scared of anything that's different from everything else.
Six Feet Under (S2 E 10)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر