شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۲

شبى با برگمان - دوازدهمين شب


شرم - ١٩٦٨

اصلا شايد كه ماجرا از ابتدا چيز ديگرى بوده و همه ماجراها بر سر حوا بوده. انگار كه حوا تكيه گاه جهان، مكان آرامش ، مركز توجه و منبع حسادت بوده. شايد كه همين حسادت براى داشتن حوا، كه شيطان را براى اولين بار از آن جايگاه ويژه‌اش پايين آورده و در قالب هاى انسانى جايش داده و آدم را كم‌كم از انسان بودن دور كرده. همين حسادت بوده كه آدم را به خوردن ميوه ممنوعه تشویق کرده تا حوا را از آن بهشت برين دور كند و تنها براى خودش نگه دارد. شايد كه اصلا شيطانى از بعد از آن وجود نداشته و همانجا كه حوا را از دست داد تمام شد و آدمى كه ديگر تنها ظاهرى مثل انسان داشت به ياد رقيب ديرينه‌اش، شیطان خودش جايش را گرفت.

دیگر شب ها

۱ نظر: