جمعه، آبان ۱۰، ۱۳۹۲

فیلمخانه ۶


ما تازه داشتیم همدیگر را در آن زمان می‌شناختیم – ولی چیز خاصی در بین ما بود. این چیزی بود که ما را دوباره به سمت کارکردن با همدیگر سوق داد، این حقیقت که جسی و سلین برای هر سه ما بسیار واقعی بودند. این حقیقت که آنها به اینکه هر شش یا هفت سال بعد از فیلم سرشان را بالا بیاورند، ادامه می‌دادند. شاید که چیزی داشتند که راجع به این موقعیت جدید زندگی‌شان بگویند. این تا بحال دوبار اتفاق افتاده است ولی من هیچ ایده‌ایی ندارم که می‌تواند بار دیگری هم اتفاق بیافتد یا نه.


* قسمتی از مصاحبه با ریچارد لینکلتیر در مورد پبش از نیمه‌شب که در شماره ۶ فصل‌نامه فیلمخانه به ترجمه من چاپ شده است. فیلمخانه‌ی ششم در راه است و از فردا (شنبه) در تهران و شهرهای دیگر توزیع می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر