شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۱


اسمش این است که ده روز زمان طولانی است، تلاش هم که بکنی تا دقیقه دقیقه اش را به یاد آوری آخرش می بینی که آنقدر هم نبوده است. آخرش می بینی که یک عالمه حرف نیمه کاره مانده بین تان که معلوم نیست دفعه دیگری که همدیگر را ببینید یادتان باشد که راجع بهش حرف بزنید یا اصلاُ هنوز تعریف های تان از کلمات سرجایش هست که بخواهید از یک جایی ادامه بدهید یا نه. ولی به هر حال از آن ده روز چند روزی گذشته است و یادگارش این کارت پستالی است که قرار است خاطره سفرهای درون شهری مان را برای مان نگه دارد.