یک جایی توی فصل اول سریال Six Feet Under برندا برمی گرده به نیت می گه که «خیلی هم الکی نیست که شماها خانوادگی تو کار کفن و دفناید، چون عادت دارید هر حسی دارید رو میذارید توی جعبه و زیر یک عالمه خاک دفنش میکنید تا مجبور نباشید راجع بهش حرف بزنید». از چند روز پیش که این رو خوندم همش یاد این حرف میافتم. انگار همه ماها تو کار کفن دفنایم. همه ماهایی که با هم حرف نمی زنیم، که بلد نیستیم از خودمون با هم حرف بزنیم و همش با هم تعارف داریم تو کار کفن و دفنایم. الان اگه من رو با خانواده ول کنند برای یک ماه راجع به همه چیز در کهکشان می تونیم حرف بزنیم بجز خودمون.
البته جواب نیت هم خیلی خوبه که میگه «این کارمون بهتر از شماست که هر لحظه رو اینقدر آنالیز میکنید تا کوچکترین تکه شادی هم ازش در بیاد و تموم بشه». در نهایت یک چیزی شبیه همان که صلح و آرامش از حقیقت بهتر است.
آخه موضوع اینه که اون سکوت الزاما تضمین کننده صلح و آرامش نیست. یعنی ممکنه در کوتاه مدت باشه، ظاهرن باشه، اما در درازمدت نیست، واقعا نیست.
پاسخحذفاین سکوتها میشند مکمل یه چیزی مثل دوری و دوستی. حالا چه دوری در ظاهر، چه در باطن. ولی خوب وقتی اون دوری و دوستی هم محقق نشه دیگه واقعا جوابگو نیست. باید در آورد در زیر خاک
حذف