زن : به تسلای همسایه نرفتی؟
مرد: بی جامه تسلیت چگونه توان رفت
زن : پس جامه ات چه شد؟
مرد : به عاریت رفت
زن : از بازار تهیه کن
مرد : زرهی هزار درهم از تو خریدارم اگر می توانی تهیه کن
زن : این گونه که او فرمان می راند ترسم که لباس قرمز نیز لباس تسلیت گردد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر