شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۵

چایی



آنا تیخانوونا زنی قدیمی بود. می‌گفتند تنها معلم اداره وقتی کسی دور و برش نباشد، هنوز چایی را از درون نعلبکی سرمی‌کشد. به هیچ عنوان چایی سبز را به عنوان چایی قبول نمی‌کرد و حتی از دم‌نوش‌های گیاهی که در اثر یک سری سو‌تفاهم «چایی» خوانده می‌شوند هم متنفر بود. در نظر او چایی باید به سیاهی قیر و به تلخی وجدانِ معصیت‌کار باشد. یا شاید هم برعکس، به سیاهی آن وجدان و به تلخی قیر.

قسمتی از کتاب نگهباننو
نوشته سرگی لوکیاننکو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر