آنا تیخانوونا زنی
قدیمی بود. میگفتند
تنها معلم اداره وقتی کسی دور و برش نباشد،
هنوز چایی را از درون نعلبکی سرمیکشد.
به هیچ عنوان چایی
سبز را به عنوان چایی قبول نمیکرد و حتی
از دمنوشهای گیاهی که در اثر یک سری
سوتفاهم «چایی»
خوانده میشوند هم
متنفر بود. در
نظر او چایی باید به سیاهی قیر و به تلخی
وجدانِ معصیتکار باشد. یا
شاید هم برعکس، به سیاهی آن وجدان و به
تلخی قیر.
قسمتی از کتاب نگهباننو
نوشته سرگی لوکیاننکو