بچه که
بودم دائما میترسیدم که اسم مادرم را بعد از مرگ فراموش کنم. در مدرسه به ما گفته
بودند: سه روز بعد از خاکسپاری، فرشتهای خواهد آمد و سه بار بر قبر میکوبد. اسمت
را خواهد پرسید. تو جواب میدهی، «الیزر هستم پسر سارا.» وای اگر فراموش کنی! تا
آخر دنیا به عنوان روحی مرده، زیر خاک باقی خواهی ماند. نمیتوانی در برابر مسند
قضاوت قرار بگیری و بدانی که آیا جایگاهت در بهشت است یا در جهنم، در صف آنهایی که
مدتی طولانی منتظر توبه هستند. محکومی که
در فضای پرآشوب بمانی جایی که چیزی نیست، نه مجازاتی نه دردی، نه عدالت نه بیعدالتی،
نه گذشته نه آینده، نه امید نه ناامیدی. فراموش کردن نام مادرت مساله بزرگی است.
مثل فراموش کردن اصلت است.
روز – الی
ویزل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر