شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۳

دست تطاول



در نخستین فیلم‌های گنگستری گنگسترهای اصلی در آغاز کار عموما از دمخور شدن با زنها پرهیز می‌کردند و زن‌گریز یا زن‌ستیز بودند و بین‌شان گرایش به زن نوعی ضعف تلقی می‌شد. هر یک از آن‌ها این قوت خود را با سرزنش کردن دستیار خود – که تمایل به زن داشت- تقویت می‌کرد. تمایل به زن در دستیار ریکو در سزار کوچک، در دستیار تام پاورز در دشمن مردم، در دستیار تونی کامونت در صورت زخمی، همیشه باعث سرزنش هریک از آن‌ها از طرف رئیس خود است.
در این عکس، زن‌ستیزی به شکلی بسیار خشن و تکان‌دهنده دیده‌ می‌شود. کوبیدن گریپ‌فروتِ صبحانه به صورت یک زن در زمان خود کاملاً بی‌سابقه بوده‌؛ تا حدی که در شرح این عکس همیشه این موضوع را می‌نویسند: «تام پاورز (جیمز کاگنی) گریپ‌فروت را به صورت همراهش (می‌ کلارک) می‌کوبد.» این صحنه یک‌ رفتار عریان ضدزن و به‌شدت تحقیر‌آمیز را نشان می‌دهد که در زمان خود در دل بسیاری شهامت رفتاری مشابه در زندگی روزمره را به‌وجود آورد و در دل سایر کارگردان‌ها بازسازی چنین صحنه‌ای را در فیلم خودشان. پاورز یک خشن تمام‌عیار است که در فیلم‌های گنگستری یا سایر گونه‌ها نسبتاً کم دیده می‌شود. التهاب، کینه‌توزی و خشونت موجود در این عکس از جمله‌ای آغاز می‌شود که پاورز در شروع این فصل در تلفن درباره می‌کلارک می‌گوید: «یه نفر اینجاس که حوصله‌مو سر می‌بره.» حوصله سررفتن پاورز و خشونت پی‌آمد آن در عکس و چهره‌ی او کاملاً آشکار است. عکس به سمت چپ – به سوی کلارک – کشیده‌ شده‌است. این کشیدگی ناشی از خیزش و هجوم تجاوزکارانه پاورز به سوی کلارک است و دستِ حمله‌گر او در این کشیدگی نقش تعیین کننده دارد. چهره منقلب پاورز نشان‌گر مصمم بودن اوست در عمل خشنی که مرتکب می‌شود و خط‌های تن‌پوش او، که یاد‌اور لباس زندانی‌هاست، تأکید دیگری‌ست بر مجرم و تبه‌کار بودن او. از سوی دیگر لباس لطیف کلارک با خزهای دور آستینش، در برابر لباس پاورز که خالی از لطافت و زیبایی‌ست، نشان‌گر شکنندگی کلارک در برابر خوی وحشی پاورز است.
با این که در آغاز این سکانس نشانه‌هایی وجود داشت که بیننده را آماده‌ی دیدن صحنه‌ای خشن کند اما به نظر می‌رسد کلارک آمادگی کافی برای مفعول بودن رفتار خشن تام را نداشته؛ به همین دلیل از حمله‌ی وحشیانه‌ی او غافلگیر‌شده و دست‌هایش را به نشانه تسلیم بالا‌ برده‌است. او صرفاً یک وسیله است و از خود رأی و انتخابی ندارد. پس از برخاستن تام از سرمیز، کلارک برای همیشه از زندگی او حذف می‌شود. تام در آغاز سکانس بعدی، با دختری دیگر (جین هارلو) همراه می‌شود.
نام بازیگرهای فیلم و نام نقش آن‌ها در عنوان‌بندی در کنار تصویر متحرک آن‌ها می‌اید. همه‌ی بازیگرها هستند به جز می‌کلارک. او در فیلم حتی نامی‌ ندارد، و خطاب کردن او چیزی در حد «هِی!» است. ظاهراً ستمی که تام پاورز در حق او اعمال می‌کند از جانب عوامل اصلی سازنده‌ی فیلم نیز اعمال‌ شده‌است. پس هیچ عجیب نیست که اگر دختری که در آغاز به نظر یک دختر خوش‌گذران می‌آمد که دوست‌داشت مردی را از راه به‌‌در کند و سرکیسه‌اش کند در این عکس تبدیل به زنی مردگریز شده‌است. نشانه‌ی مردگریزی او از تمثیل غریزی محوی که در پس زمینه‌اش به طور نیمه‌واضح دیده‌ می‌شود آشکار است. او دیگر به چنین جنبه‌ای از زندگی توجه نخواهد داشت. کلارک چه‌گونه می‌تواند پس از چنین رفتار تحقیر‌آمیزی باز هم به این مرد تمایل داشته باشد، حتی تمایلی غریزی؟
در عکس انبوهی شی‌ء وجود دارد که هیچ‌ یک به درستی دیده‌نمی‌شوند. ناپیدا بودن آن‌ها جدا از محو بودن‌شان دو علت دارد. یکی به خاطر عمل میخ‌کوب کننده و تأثیر‌گذاری‌ست که پیش‌زمینه اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود که چشم بیننده چیز دیگری را به درستی نبیند، علت دوم شاید همذات پنداری ماهیت عکس باشد با تام پاورز. تام در زندگی‌اش که در محیطی نکبت‌زده و جرم‌خیز گذشته هرگز به اطرافیانش نگاه درستی نکرده است. نه به زندگی اطرافش، نه به مادر و برادر و سایر آدم‌های دور و برش. او در نوجوانی از دخترها متنفر بوده و در جوانی زنها را به طور ناقص و یک پهلو می‌دیده و هرگز اهل دمخور شدن‌ با آدم‌ها نبوده است. تمایل او به این زن نیز ناشی از تمایل غریزی‌اش است بدون هرگونه مهر و عاطفه‌ای، که در میانه‌ی راه تبدیل به خوی حیوانی می‌شود. او در اولین دقایق آشنایی‌اش با می‌ کلارک در گوش او حرف‌های رکیک می‌زند.
تأثیر گذاری این لحظه در عکس بسیار بیشتر است تا در فیلم. این حادثه در فیلم از زاویه‌ای دیگر دیده می‌شود؛ زاویه‌ای که دید چندانی بر چهره کلارک نداریم، و طبعا کوبیدن گریپ‌فروت به صورت او نیز چندان مشخص نیست. به‌علاوه نیم‌خیز و در حرکت بودن تام نیز از دقت تماشاگر بر محل حادثه کم می‌کند. از آن رو که در قرار دادن گریپ‌فروت – و نه کوبیدن آن – بر مناسب‌ترین جای صورت کلارک – که هم چهره‌ی او واضح دیده‌شود و هم جایی را کثیف نکند – دقت زیادی از طرف کاگنی اعمال‌شده و به‌جز حالت چهره‌‌ی کاگنی همه چیز ساختگی به نظر می‌رسد، شاید با تکیه بر همین جزئیات بتوان نتیجه گرفت که این لحظه بازآفرینی شده‌است برای عکس‌برداری‌. البته بازیگران بزرگ به سختی تن به چنین کاری می‌دهند یا اصلاً تن نمی‌دهند، اما آن زمان جیمز کاگنی هنوز بازیگر بزرگی نشده بود. 

دشمن مردم، ویلیام ولمن، ۱۹۳۱

شب سپیده می‌زند، نوشته یوریک کریم‌مسیحی، چاپ دوم، ۱۳۹۱، نشر بیدگل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر