۱. در ادبیات ژاپن کهن مرسوم بود که شعرهای ارزشمندی را که در سالیان قبل گفته شده بود انتخاب میکردند و تلاش میکردند با تغییر یکی از مصرعها معنای دوبارهای به شعر بدهند یا انتقال معنای آن را بهبود دهند. مثلا نمونههای متعددی از مانییوشو با همان کتاب شعر سنتی ژاپن بعدترها در کوکینشو یا شینکوکینشو یا حتی سالها بعدتر با کمی تغییر باز نشر شدند. یکی از این نمونهها این هایکو از دوره ههیان است:
برف نازک،
ماهی سفید،
انگشتی سفیدی.
سالها بعد در دسامبر ۱۶۸۴ ماتسوئو باشو شاعر بزرگ دوره گنروکو در حال گذر از منطقه ایسه، هایکوی مذکور را اینگونه تغییر داد،
در سپیده سحر،
ماهی سفید،
انگشتی سفیدی.
واضح است که در هر دو نمونه هایکو درمورد سپیدی است. برف نازک و سپیده سحر هر دو زودگذرند و دوامی ندارند. سپیدی از هر دو سر میزند و به زودی ناپدید میشود و در نهایت با عمر کوتاه و زیبای ماهی سفیدی که احتمالا بیرون از آب بروی برفها قرار گرفته در هم میآمیزد. در شعر اول اما افتتاحیه ماجرا از طریق برف نازک رخ میدهد و در ادامه ماهی سفیدِ نبمهشفاف بر روی برفهای زمستان به شکل انعکاس لایه ضخیمی از سفیدی دیده میشود. در شعر باشو اما سفیدی را سپیده سحر تامین میکند: زمان به جای ماده. برف نازک سپیدی ماهی را منحرف میکند اما سپیدی سحرانگیز سحر بر ماهی سفید به اعجاز و به سرعت وارد دنیای هایکو میشود. هدف همین است رسیدن به زیبایی با حداقل حرکت.
۲. نه فقط در دنیای در هم تنیده امروز که حتی در گذشتهها هم روشهای پیچیده و نیمه پنهانی برای دستیابی به مقصود در بیشتر جوامع مورد تشویق قرار میگرفته و مایه تفاخر بوده. اما مساله این است که در این روزگار جدید در لابلای این هم فشردگی و سیل عظیم رد و بدل اطلاعات نه فقط چیز عجیبی نیست که انسان هدفش را گم کند و دیگر آن را نبیند و قسمتی از مسیر پیچیدهاش را به عنوان هدف انتخاب کند، بلکه حتی محتمل است که در لابهلای آن همه پنهان کاری کاملا فراموش کند که از کجا آمده و در نهایت خودش را تنها در میانه مسیر پیچیدهای که نه آغازش معلوم است و نه مشخص است که در آینده قرار است به کجا برسد، پیدا کند.
حتی هدفی مثل عشق که آدمیزاد دائم در جستجوی آن است و سالهای سال ادبیات داستانی در همه جای این کره زمین آدمها را تشویق به پیگرفتن آن تا آخر عمر کردهاند، میتواند به راحتی گم شود و آدم را با خیالش و توهم آیندهای که در انتطارش است جایی در میانه راه تنها بگذارد. در این زمانه پر آمد و شد، در دنیایی که میزان خودفریبی روز به روز در حال افزایش است آدمها ایدهها و کارهایشان را در هزار لایه مختلف از توجیه پنهان میکنند تا نهتنها با دنیا بلکه با خودشان هم روراست نباشند، جای خالی آن سادگی از دست رفته هر روز بیشتر احساس میشود. زیبایی ماهی سفید در سپیدی سحر دو چندان میشود در لابلای آن همه سفیدی و سادگی.
پ.ن.: برای اطلاعات بیشتر در مور این جایگزینیها در ادبیات ژاپن و بهخصوص در کارهای باشو میتوانید اینجا را ببینید (+)
پ.پ.ن.: عنوان جملهایست از اسکار وایلد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر